۱۳۹۸ مرداد ۷, دوشنبه

مجاهد شهید مهرداد نیک‌سیر


مشخصات مجاهد شهید مهرداد نیک سیر
محل تولد: گرگان
شهیدان سرافراز اشرف
سن: 45
شهادت:  1388
محل شهادت: شهر اشرف

بر آستانه دریا… 
و آستانه همه جنگلها و کوهها و شهرهایی که تو با رشادت از آن گذشته ای
نام بلندت را تقدیس خواهم کرد 
و گواهی خواهم داد که پاک زیستی 
و عروجت بر آسمان پاکباز بود. 

«من مهرداد نیک‌سیر فرزند حبیب‌الله و رقیه با ایمان و ایقان به اید‌ئولوژی ناب توحیدی اسلام انقلابی که سازمان مجاهدین خلق ایران و در رأس آن مسعود و مریم رهبران اخص اید‌ئولوژیکیم، آن را نمایندگی می‌کنند... . سازمان مجاهدین خلق ایران را در اوج اختیار و آزادی و با آگاهی کامل انتخاب کردم زیرا تحقق آرمانهای توحیدی اسلام انقلابی را که همانا برپایی جامعه‌یی عاری از ظلم و ستم و طبقات است در این سازمان دیدم».

مهرداد در اول فروردین ۱۳۴۳ در گرگان به‌دنیا آمد. دوران تحصیلش را در همان شهر گذراند و در جریان قیام ضدسلطنتی با مجاهدین آشنا شد. او سال ۵۸ در حالی‌که هنوز دانش‌آموز دبیرستان بود، همراه با خواهر و برادرش به جنبش ملی مجاهدین در گرگان پیوست و در همکاری با انجمن دانش آموزی سازمان با شور و شوق به فعالیت پرداخت.
مهرداد در شهریور سال۶۰ در گرگان دستگیر شد و به‌مدت ۳سال دوره محکومیت اش را با فشار و شکنجه ولی مقاوم و مصمم سپری کرد. وی بعد از آزادی و وصل مجدد به سازمان، یکدوره فعالیت فشرده در کادر هسته‌های مقاومت داشت که خطوط تبلیغاتی، عملیاتی را در شهرهای مختلف پیش می‌برد. مهرداد در سال ۶۴ از طریق مرز پاکستان به منطقه مرزی اعزام شد.
با تشکیل ارتش آزادیبخش او فعالیتش را در مواضع و رسته‌های مختلف، مانند فرماندهی گردان توپخانه و فرماندهی گردان تانک با موفقیت و درخششی بی‌مانند ادامه داد. 
مهرداد مدتی نیز برای مأموریت به خارج کشور اعزام گردید که در این زمینه هم روحیه بالا، استواری و صلابتش زبانزد همرزمانش بود. 
مهرداد که از هر وابستگی دست شسته بود، با عشق به میهن و مردمش از سختیها و موانع استقبال می‌کرد، او خیلی زود به نمونه ‌و الگویی برای فداکاری و صداقت در میان یارانش شناخته شد.
از دیگر فرازهای درخشان زندگی مهرداد عبور سرفرازش از سرفصلها و شرایط خاص جنبش بود. او راز سربلندی و رمز شرف افتخار در این دوران را چنین تشریح می‌کند:
«... خدا را گواه می‌گیرم که رمز پایداری و شرافت را در انقلاب خواهر مریم پیدا کرده‌ام. همان که مرا و ما را در مداری بسا فراتر از طاقت شناخته شده انسان در این زمانه بالا برد و در این مسیر که همان راه خدایی و تکاملی و صراط المستقیم است با شاخصها و الگوهایی هم‌چون خواهر مژگان و خواهر صدیقه و خواهران شورای رهبری که رمز پایداری و مقاومت و شرافت ایستادگی بر سراصول را به ما نشان دادند، ... سوگند یاد می‌کنم تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون در تحقق راه و آرمان مجاهدین در شهر شرف، اشرف، استوار و پایدار در رکاب سردارمان مژگان باقی بمانم».
مهرداد نیک‌سیر در یادداشتی با عنوان عهدنامه سال۸۸ چنین نوشته است:
«... سوگند می‌خورم اگر از آسمان سنگ و آتش هم ببارد. گو ببارد و ما را و مرا باکی نیست و این جز بر شرف و عزت و افتخار من و ما نمی‌افزاید و خدا را از بابت چنین نعمتی شکرگزارم و تا آخرین نفس برپیمانی که می‌بندم استوارم». 
کلامش چون اخگری سینه شب را می‌شکافد، راه می‌گشاید و خبر از طلوعی دیگر و بهاری دوباره دارد. 
شگفتا! که در روز چهارشنبه هفتم مرداد، آن‌جا که قهرمانانه در برابر خیل ددان و وحوش تا پای جان ایستاده بود، سنگها و گلوله‌های مزدوران سرش را شکافت اما همان‌طور که گفته بود نستوه و استوار ایستاد و تا آخرین نفس از شرف اشرف و همه مجاهدین آن حفاظت کرد. بی‌هیچ باکی از آن‌چه بود و آن‌چه رویداد. سلام بر مهرداد در روز وفایش به پیمان و تعظیم بر او در روز سرافرازیش در پیشگاه خداوند که چه مغرور رستگار خواهد بود. 
درود

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ مرداد ۶, یکشنبه

مجاهد شهید حنیف امامی


مشخصات مجاهد شهید حنیف امامی
محل تولد: گرگان
شهيدان سرافراز اشرف
سن: 29
محل شهادت: شهر اشرف
تاریخ شهادت: 1388

آن فرو ریخته گلهای پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه نیمه‌شب مستان باد 
تا نگویند که از یاد فراموشانند

او را به حق حنیف نامیدند؛ چرا که مجاهدی بود از تبار حنیف، یک سرخ گل دیگر مجاهد خلق هم‌چون گل سرخ اولین! 
پاسداران گمان می‌کردند با تیر و تبر، صدایش را خاموش می‌کنند، غافل از آن که از خونش هزار درخت تنومند آبیاری می‌شود و جنگلی از جوانه‌ها به خروش می‌آید.

حنیف در سال ۱۳۵۹ در شهر گرگان بدنیا آمد. در حالی‌که ۲ سال بیشتر نداشت به‌همراه پدر و مادر مجاهدش از ایران خارج شده و به پایگاههای مجاهدین در منطقه مرزی آمد. او در جریان جنگ خلیج‌فارس همراه با خواهرش به کشور سوئد فرستاده شد تا از مهیب‌ترین بمبارانهای عراق در امان باشد. حنیف دوران تحصیل خود را در کشور سوئد گذراند.

در اولین سالهای جوانی در جهت عکس تمایل و خواسته همسالان خود گام برداشت، خود می‌پنداشت د‌ستی او را به سمت فرجام و سرنوشتی پرشکوه می‌کشاند. حنیف بی‌آرام و با تمام وجود خواهان اعزام به منطقه مرزی شد و به‌رغم بسیاری مخالفتها سرانجام در حالی‌که بهترین شرایط را برای زندگی و ادامه تحصیل در اروپا داشت همه چیز را کنار گذاشت و مبارزه برای آزادی خلق و میهنش را برگزید این آغاز راهی بود که پایان آن به روشنایی مطلق رسید.
حنیف رزمنده پرشور همه عرصه‌ها بود. رزم آور صحنه‌های سخت نبرد که با ذوق و نبوغ هنری خود در طراحی، کارگردانی و اجرای چندین نمایش حماسی نیز سرآمد بود. از آن جمله برنامه‌ای به‌مناسبت سالگرد قتل‌عام زندانیان سیاسی سال۶۷ بود که به روی صحنه آورد. آخرین کار حنیف پرداخت فیلمی از موزه شهیدان مقاومت بود. او با چیره دستی از روی یک طرح تصویر کاملی از موزه‌ای که قرار است یادگار یکصدوبیست هزار شهدای مقاومت مردم ایران باشد را به‌صورت فیلم تهیه و تولید کرد. موزه‌ای که همه سرفصلها و همه شهدا را در خود جای داده است و حال این خود اوست که در این اثر جاودانه‌اش جاودان می‌شود.

با این‌همه حنیف قبل از هرچیز یک یار و همرزم مهربان و صمیمی بود. با نگاهی نافذ، حرفهای ساده و دلنشین او در سخت‌ترین دوران مرهم بر زخم و درد‌های یارانش می‌گذاشت. حنیف فاش می‌گفت: «اگر کسی عاشق مجاهدین نباشد، هیچ فهمی از عشق و دوست‌داشتن نخواهد داشت». 
او این عشق را پیش از هرکس به رهبری انقلاب می‌ورزید. برق چشمان حنیف زمانی‌که از خواهر مریم صحبت می‌کرد هرگز از خاطر یارانش نخواهد رفت، احساسی که او خود در نامه‌یی به خواهر مریم این‌گونه بیان می‌کند:
”تعهد می‌دهم در هرکجا و در هر لباسی باشم یک مجاهد خلق باشم و از ارزشهای شما دفاع کنم... تعهد می‌دهم که در ابتلائهایی که از این پس هم سر راهمان قرار می‌گیرد سربلند بیرون بیآیم و بجنگم. تا باعث افتخار شما و برادر بشود“.

حنیف بعد از قیام سراسری مردم در پوست خود نمی‌گنجید، او با شور و شعف بی‌مانندی از پیروزی قیام که به آن ایمان داشت می‌گفت: «هیچ‌گاه ما این اندازه به سرنگونی رژیم نزدیک نبوده‌ایم“.
اما حنیف زرین‌ترین برگ زندگی پرافتخارش را در اشرف رقم زد. صبح چهارشنبه هشتم مرداد که او بار دیگر با عزم صد برابر آماده رزم شد، برق نگاهش نشان از اراده‌ای ‌خلل‌ناپذیر داشت. در کنار مزار مروارید که یاران او آرام خفتگان بیدارند، حنیف هم‌چون شیر در برابر مزدوران سیه دل، سینه سپر می‌کرد. پاسداران سیاهی که روشنایی حنیف را تاب نمی‌آوردند وقتی دیدند که کوه استوار وجود او در برابر دشنه و تبر آنها سر فرود نخواهد آورد، به سلاح گرم دست بردند و سینه‌اش را با گلوله شکافتند. این در حالی بود که در هیچ‌کجای این صحنه جانگداز لبخند امید از چهره او محو نشد.

سلام بر سرخ گل مجاهد خلق، حنیف امامی روزی که‌زاده شد، روزی که از همه چیزش برای آزادی خلق و میهن دست شست و سلاح در بردوش گرفت، و روزی که برای حفظ کانون پرخون و تپش نبرد مردم ایران ـ اشرف ـ پایداری نمود و جاودانه شد.
درود

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۲۹, شنبه

مجاهد شهید سکینه آزیش


مشخصات مجاهد شهید سکینه (ناهید) آزیش
محل تولد: بندر ترکمان
شغل: شاعر 
سن: 25
تحصیلات: دانشجو
محل شهادت: نور
تاریخ شهادت: 1361

فردا به نام آنهاست! آنها كه بذلِ جان خويش را در راه عشق پذيرا شدند. آنها كه روح عاصيشان به شعلة عشق مي سوخت و بر همة پيش داوريهاي زمان پيروز شدند؛ آنها كه آواز خواندند و رقصانْ بر سر دار شدند؛ سبكبار بر چوبه هاي تيرباران بوسه زدند، بي آنكه بهراسند كه مبادا چيزي را از دست بدهند و اين چنين آهنگ فرداهاي روشن كردند و خود جاويد شدند!

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۲۲, شنبه

مجاهد شهید عزت‌الله کیا احمدی


مشخصات مجاهد شهید عزت‌الله کیا احمدی
محل تولد: کردکوی گرگان
سن: 30
تحصیلات: ديپلم
محل شهادت: گرگان
تاریخ شهادت: 1367

🌹بدون شکوه ای از زخم گردباد ستم 
🌹به خاک دشت فتادی 
🌹ولی به هر کجا که برد باد، یاد تو را 
🌹نگاه می کنم آنجا 

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۱۸, سه‌شنبه

مجاهد شهید یوسف راشدان


مشخصات مجاهد شهید یوسف راشدان
محل تولد: گرگان
شغل: مکانيک
سن: 19
تحصیلات: ابتدایی
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

یوسف راشدان، در عملیات چنگوله مهران در 31شهریور 66 خود را تسلیم رزمندگان آزادی کرد. بسیار جوان بود و تحت اجبارات حاکمیت آخوندی به جبهه های جنگ ضدمیهنی گسیل شده بود. به این جهت کینه زیادی از رژیم آخوندی به دل داشت. بنا به گفته یکی از رزمندگان، هر بار که یوسف محیط قبلی را به یاد می آورد و با فضای مناسبات انقلابی و انسانی رزمندگان مجاهد مقایسه می کرد، شگفت زده می گفت «نکند راستی راستی خواب می بینم. آن جا کجا بود و این جا کجاست؟!...».
یوسف از همان آغاز خواهان پیوستن به ارتش آزادیبخش بود و پس از دریافت حکم آزادی، تصمیم خود را عملی ساخت. یوسف پس از این که مراحل آموزشی را طی نمود، در یکانهای ارتش آزادیبخش سازماندهی شد. وی در نبردهای آفتاب و چلچراغ به عنوان یک رزمنده ارتش آزادیبخش شرکت کرد و با قوای جنگ و سرکوب رژیم چنگ در چنگ شد و سرانجام در فروغ جاویدان پس از نبردی قهرمانانه به شهادت رسید و نام خود را برای همیشه در زمره شهیدان سرفراز راه آزادی به ثبت رساند.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۱۶, یکشنبه

مجاهد شهید محسن قاسمیان مقدم


مشخصات مجاهد شهید محسن قاسمیان مقدم
محل تولد: گنبد کاووس
تحصیلات: ديپلم
سن: 27
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

محسن قاسمیان‌مقدم از جوانان مبارز و فعال گنبد کاووس در جریان قیام ضد سلطنتی بود . در سال۵۸ با مجاهدین خلق آشنا شد و از اواخر همین سال فعالیت مبارزاتیش را در ارتباط با سازمان شروع کرد. 
در فاز سیاسی یکماه دستگیر و زندانی شد. در سال۶۲ از کشور خارج شد و در ارتباط با هواداران سازمان در دانمارک فعالیتش را شروع کرد. محسن از سال۶۴ و در جریان انقلاب درونی مجاهدین، دور تازه‌یی از فعالیت خود را شروع کرد. ‌پس از آن در سال۶۵ تقاضا کرد برای شرکت در خط مقدم نبرد به منطقه اعزام شود. 
پس از موافقت با این درخواست به منطقه اعزام شد و پس از طی آموزشهای نظامی، در چند عملیات واحدهای رزمی مجاهد خلق شرکت کرد. در هفتهٌ قبل از عملیات فروغ جاویدان هنگامی که برای اولین‌بار به زیارت مرقد مطهر امام حسین‌(ع) رفته بود، نوشت: 
«از امام حسین این سمبل ارزشهای ایدئولوژیک و فداکاری و استقامت خواستم که برای رهایی مردم و میهنمان از یزید زمانه خمینی خونخوار، ما را کمک کند و مرا هم در این راه ثابت‌قدم گرداند تا با تمامی وجودم به این ایدئولوژی صداقت بورزم و فدا کنم. از ابوالفضل العباس سمبل فدا و پاکباختگی خواستم تا به ما مجاهدین کمک کند در راه مسعود و مریم از سر و جان بگذریم و با تمام سلولهایمان مثل او صداقت و وفاداری داشته باشیم… دست نوشته ـ ۲۴تیر ۶۷ 
سرانجام محسن دلیر در حماسی‌ترین نبرد مقاومت ، فروغ جاویدان شرکت کرد و در این نبرد قهرمانانه جنگید و سرفرازانه به‌شهادت رسید. او بر عهد و پیمانش وفا کرد و با خون خود بر «صدق و فدای» مجاهد خلق گواهی داد.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید

۱۳۹۸ تیر ۱۳, پنجشنبه

مجاهد شهید عبدالقادر برزین


مشخصات مجاهد شهید عبدالقادر برزین
محل تولد: گنبد کاووس
شغل: کشاورز
سن: 21
تحصیلات: -
محل شهادت: کرمانشاه
تاریخ شهادت: 1367

عبدالقادر برزین از فرزندان مردم دلیر ترکمن بود. وی در ع ملیات چلچراغ در روز 29خرداد 67 خود را تسلیم رزمندگان ارتش آزادیبخش کرد. پیشتر، او چند بار از جبهه های جنگ ضدمیهنی فرار کرده بود. اما دوباره دستگیر شد و به زور به جبهه اعزام شده بود.
عبدالقادر که خود شاهد بسیاری از جنایتهای رژیم ضدبشری خمینی از جمله علیه هموطنان ترکمن بود، با آگاهی یافتن بیشتر نسبت به ماهیت ضدخلقی این رژیم، عزم خود را برای ماندن در صفوف مقاومت و به دست گرفتن سلاح علیه این جانیان جزم کرد. او پس از پیوستن به صفوف ارتش آزادیبخش در عملیات فروغ جاویدان شرکت کرد. در مسیر پیشروی به سمت کرمانشاه پس از شرکت در چندین نبرد و به هلاکت رساندن شماری از مزدوران دشمن، به شهادت رسید و خون پاکش را فدیه رهایی خلق و میهن ساخت.

با ما در کانال تلگرام پیشتازان راه آزادی ایران همراه باشید